مکتب رئالیسم

قُلِ انْتَظِرُوا إِنَّا مُنْتَظِرُونَ

مکتب رئالیسم

قُلِ انْتَظِرُوا إِنَّا مُنْتَظِرُونَ

مکتب رئالیسم
آخرین نظرات

بسم الله الرحمن الرحیم

 

در مقاله ای در وبسایت ساینتیفیک آمریکن (بنگرید به اینجا) از اسکارت هرشبرگر با اشاره به نقل قولی از دکتر آدام رادرفورد ژنتیک دان بریتانیایی در رابطه با مقوله نژاد گفته میشود:

And because the genetic isopoint occurred so recently, Rutherford says, “in relation to race, it absolutely, categorically demolishes the idea of lineage purity.” No person has forebears from just one ethnic background or region of the world. And your genealogical connections to the entire globe mean that not too long ago your ancestors were involved in every event in world history.

۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ مرداد ۰۲ ، ۰۰:۱۵

بسم الله الرحمن الرحیم

 

پیشتر در این پست گفته بودم احتمالاً کتیبه باستانی شعر نبونئید مورد توجه برخی تاریخ دانان قرار گرفته که از آن جمله اند: «سیدنی اسمیت (اولین ویرایشگر رویدادنامه نبونئید) - جان مانوئل کوک - آلبرت اومستد - والتر هینتس و پرویز رجبی» بدین صورت که در ترجمه خود از رویدادنامه وقتی به مقوله غارت و کشتار مردم توسط کوروش بعد از پیروزی در نبرد اپیس میرسند سخن از به آتش کشیده شدن مردم یا شهر اپیس بدست کوروش میزنند که ترجمه تمام این افراد را در این پست پیشتر بصورت مستند بیان کردیم.

این سخنم اشتباه بوده و مقوله به آتش کشیده شدن مردم یا شهر اپیس در نظر این تاریخ دانان الهام گرفته شده از کوروش نامه گزنفون است نه شعر نبونئید چه آنکه در آنجا کوروش دوم از به آتش کشیدن خانه ها قبل از حمله به شهر بابل سخن میگوید. گزنفون در کوروش نامه کتاب هفتم بخش پنجم بندهای بیست و دوم و بیست و سوم بیان میدارد کوروش دوم خطاب به سپاهیانش میگوید اگر در هنگام حمله به شهر بابل مردم از بالای خانه ها خواستند بهشان آسیب وارد کنند ایوان خانه های این مردم آتش زاست و درهایشان نیز از چوب نخل درست شده و با قیر پوشانده شده و هماننده فتیله آتش خواهد گرفت و آنها [کوروش و سپاهش] چراغ دان های فراوانی دارند و میتوانند آتش بزرگی را ایجاد بکنند نیز قیر و الیاف فراوانی از پنبه دارند که میتوانند آتش را به تندی گسترش بدهد.

۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ مرداد ۰۲ ، ۲۰:۰۱

بسم الله الرحمن الرحیم

 

بنابر تاریخ طبری نقل است که امام حسین (علیه السلام) وقتی که توسط لشکر ابن سعد محاصره شده بود سه راه را پیش روی وی گذاشت: نخست آنکه اجازه دهد از راهی که آمده برگردد دوم آنکه اجازه دهد برود به مرز و حقوق و تکالیفش مشابه مرز نشینان باشد و سوم آنکه دست وی را در دست یزید بگذارند. عمر بن سعد در نهایت بخاطر عدم قبول هیچ یک ازین سه راه توسط ابن زیاد آنها را عملی نکرد و در نهایت عاشورا اتفاق افتاد. قبل تر هم امام حسین (ع) بعد از روبرو شدن با لشکر حر بن یزید تمیمی خطاب به مردم در لشکر حر گفته بود اگر بر قراری که با من بستید نیستید بگویید تا برگردم [گرچه حر به وی گفت ما از کسانی نیستیم که نامه برایت نوشتیم] و باز امام بعدتر به فرستاده عمر بن سعد یعنی قرة بن قیس حنظلی گفته بود «مردم شهرتان به من نوشته اند که بیا، اگر مرا نمی خواهند باز می گردم». (نک: طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، جلد هفتم، ترجمه ابوالقاسم پاینده، صفحات 2991 و 3004 و 3008)

کاری که ابن زیاد کرد تنها راه ممکن برای بقای حکومت بنی امیه بود چه آنکه اولاً از یزیدی که بعنوان مثال بعداً به جهت توصیه عبدالله ابن عمر براحتی دستور به آزادی مختار داد بهیچ روی قتل نوه رسول خدا (صلوات الله علیه) بر نمی آمد و محتملاْ دیدار امام حسین با او به آزادی کامل ایشان منجر میشد و ثانیاْ رها کردن امام حسین (ع) بدون بیعت با یزید یعنی احتمال دوباره برآشفتن مردم کوفه یا... و بیعت دوباره با ایشان. ما دیدیم که بعد از شهادت حضرت، سلیمان بن صرد خزاعی لشکری را به خونخواهی ایشان جمع کرد و یا بعدتر مختار نیز که اینها نشان میدهند آزادی امام حسین (ع) میتوانست به پیوند این افراد با معصوم در آینده منجر شده و فاتحه خلافت بنی امیه خوانده شود با توجه به اینکه عبدالله ابن زبیر هم هیچ گاه مقابل آن حضرت مشابه تقابلی که با مختار داشت نمی ایستاد که بخواهد خللی در قیام معصوم بوجود آورد. نتیجتاً ابن زیاد حکومت بنی امیه را از سقوط حتمی نجات داد گرچه وقتی واقعه مشابهی اتفاق افتاد تعلل کرد و سر همان جان خودش را از دست داد. منظورمان از واقعه مشابه حرکت مختار است که در ابتدا ابن زیاد بدون جنگ مختار را وادار به تسلیم کرد لکن بدون آنکه او را بکشد زندانی اش کرد و این اشتباهی بود که مرتکب شد در نهایت هم که مختار آزاد شد و فوقع ماوقع.

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ مرداد ۰۲ ، ۲۰:۵۵

بسم الله الرحمن الرحیم

 

مقوله شر که در فضای مجازی بعضاً از آن به غلط با عنوان «برهان شر» یاد میشود [برهان در فلسفه خدشه پذیر نیست بگونه ای که باطل شود] یکی از قدیمی ترین ادله ملحدین دال بر عدم وجود خداوند و یا در بهترین حالت عدم وجود واجب الوجودی با صفات ادیان است. کنار آن مباحثی همچون وضعیت اقتصادی و... جامعه تحت لوای حاکمیت دینی هم بیان میشود و آنرا هم به دین گریزی ربط میدهند. ساده بگویم معضلات رایجی که در دنیا هست اعم از قحطی و جنگ و... خواه به اختیار انسان مربوط باشد [مشابه تحریم و جنگ و قتل] خواه نه و بر حسب نظامی باشد که خدا آفریده [مشابه قحطی و زلزله و...] به مقوله شر ربط داده میشود. مدل رفتاری حکومت دینی هم چون عمدتاً حداقل در نظر عوام به پای دین نوشته میشود در کنار شر میتواند در بحث دین گریزی تأثیر خود را بگذارد. اینجا از شما میخواهم خانواده ای با این مشخصات را فرض کنید:

در دورترین روستای مرزی در خانه ای محقر [به نسبت خیلی از خانه های کلان شهرها] خانواده ای دو نفره زندگی میکنند. پدر این خانواده علی الظاهر شاغل است لکن بدلیل وضعیت بد اشتغال و اقتصاد کار ثابتی ندارد و بصورت کارگری تن به کارهای مختلفی میدهد. جاده این روستا به شهرستان در قسمتی بشدت بد است، خاکی و دارای سنگریزه های زیاد و... که عدم اهتمام حکومت نسبت به راه سازی درست را میرساند. خانواده بچه دار نمیشوند، بعد از چند سال دوا و درمان و نذر و نیاز بالأخره صاحب فرزند میشوند اما یک سال نشده فرزندشان بدون دلیلی که مشخص باشد دچار تشنج و نهایتاً فوت میکند!. عنوان میشود اگر میتوانستند زودتر فرزند را به بیمارستان برسانند بچه خوب میشد لکن مسئله اینجاست در روستا که اصلاً امکاناتی نبود، در شهرستانی هم که این روستا از توابعش هست باز توانایی معالجه نبود و نهایتاً در بیمارستان مرکز استان هم حتی امکانات لازم نبوده و در نتیجهً فرزندشان به بیمارستان یک کلان شهر برای درمان برده میشود که مؤفقیت آمیز نبوده و در نهایت فوت میکند.

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ مرداد ۰۲ ، ۰۶:۳۱

بسم الله الرحمن الرحیم

 

مدتیست مقوله راه اندازی دوباره گشت ارشاد با چاشنی تهدید به بازداشت و... بشدت در فضای سیاسی داخل و خارج از کشور بحث برانگیز شده است، از هیئتی در شهرستان دزفول که در مراسم مربوط به دهه اول محرم علناً به سیاست گشت ارشاد جمهوری اسلامی در آن حمله شده (بنگرید به اینجا) تا اظهارات دو تن از نمایندگان مجلس یکی جناب آقای معین‌ الدین سعیدی نماینده مردم چابهار (اینجا) و دیگری عضو کمیسیون امنیت ملی جلیل رحیمی جهان‌ آبادی (اینجا) که بطور مستقیم گشت ارشاد و طرز برخورد جمهوری اسلامی با مقوله حجاب سر و گردن را مورد نقد شدید قرار دادند. از طرفی دیگر باز نحوه برخورد شدید نظام با بازیگران مختلفی که کشف حجاب کردند هم محل بحث و نیز انتقادی بسیاری واقع گشت. باز از طرفی در میان مسئولین دولت هم بنظر میرسد مؤافقت صد درصدی با این مسئله و واکنش افکار عمومی نیست چون اختلاف را در انتساب آن به دولت مشاهده میکنیم (بنگرید به اینجا) که حتی واکنش خانم خزعلی معاون امور زنان رییس جمهور باعث شد شریعتمداری مدیر مسئول روزنامه کیهان واکنش تندی را نشان بدهد (بنگرید به اینجا). مسئله صرفاً اختلاف و شکاف میان مسئولان یا برخورد شدید نظام با سلبریتی ها نیست و امروز خبری منتشر شد مبنی بر اینکه کارمند و مدیر شعبه یک بانک در شهرستان دماوند نیز فقط بخاطر ارائه به یک خانم کشف حجاب کرده بازداشت شدند (بنگرید به اینجا) و نظام مشخصاً دارد تمام اداره جات دولتی را میترساند تا عقیده رؤسا و کارکنانشان هرچیزی باشد برای خود نگهداشته و از قانون حجاب اجباری سر و گردن تبعیت کرده و در عمل بالاجبار مراجعه کنندگان را مجبور به رعایت آن بکنند وگرنه خودشان از کار بیکار یا حداقل با بازداشت و تبعات قضایی مواجه خواهند شد.

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ مرداد ۰۲ ، ۲۳:۱۲

بسم الله الرحمن الرحیم

 

در بخشی از بیانیه اخیر وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی ایران پیرامون سلوان مومیکا ملحد هتاک نسبت به قرآن کریم در سوئد (بنگرید به اینجا) آمده است:

مومیکا پس از خدمات فراوانش به دستگاه جاسوسی صهیونیستها، درخواست انتقال به یک کشور اروپایی را ارائه می‌دهد. عوامل رژیم اشغالگر نیز با این ارزیابی که «مومیکا در قبال امکان اقامت در اروپا، به هر مأموریتی تن می‌دهد»، اقامت و سپس تابعیت پادشاهی سوئد، یعنی حیاط خلوت سرویس جاسوسی رژیم غاصب صهیونیستی را به این عنصر پلید خیانت‌پیشه اعطاء می‌کنند. 

۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ مرداد ۰۲ ، ۲۳:۴۹

بسم الله الرحمن الرحیم

 

بنابر نقل دیودورس سیسیلی عنوان میشود اسکندر کبیر بنا به تحریک معشوقه ای بنام تائیس حین برگذاری جشن در تخت جمشید در حالت مستی اقدام به آتش زدن تخت جمشید بعنوان بنایی به یادگار مانده از امپراطوری که آنرا فتح کرد میکند (کتابخانه تاریخی، دیودورس سیسیلی، کتاب هفدهم، فصل هفتاد و دوم) باید بدانید رفتاری مشابه و در مقیاسی بزرگتر را کوروش دوم با بناهای بجا مانده از نبونئید انجام میدهد و نکته جالبتر آنکه گزارش این مقوله نه در روایت مورخین که در سند باستان شناسی هست که تازه بر علیه نبونئید و در زمان کوروش دوم به نگارش درآمده و بهیچ روی کاتبانش ذره ای عداوت نسبت به کوروش نداشته و بالعکس در جهت پروپاگاندای کوروش دوم بر علیه نبونئید آنهم در زمان خود کوروش دوم آنرا به نگارش درآورده اند اما نکاتی که در آن زمان از اعمال کوروش بر علیه نبونئید مثبت تلقی میشده ولی در زمان حال خیر، نیز در آن به چشم میخورد [مثل داریوش دوم که افتخار میکند مردم پارت را قتل عام کرده (در کتیبه بیستون) در حالیکه امروزه این مقوله امری منفی تلقی میشود].

۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ تیر ۰۲ ، ۲۰:۲۱

بسم الله الرحمن الرحیم

 

از آنجایی که بنظر میرسد قسمت آخر سخنانم در پست قبلی (اینجا) سوء تفاهم هایی را برای مخاطبین گرامی وبلاگ بوجود آورده لازم دیدم کمی پیرامون دیدگاهم در رابطه با موضوع مهم این روزهای سیاست داخلی و حتی خارجی (با توجه به اخراج ایران از کمیسیون مقام زن ملل متحد بدلیل این مقوله) جمهوری اسلامی ایران یعنی حجاب اجباری سر و گردن [و بطریق اولی ساعد دست ها] دست به قلم ببرم. بعنوان مقدمه باید در نظر داشته باشید اساساً خانم یا آقایی که فی المثل در سواحل مدیترانه با مایوی یک تکه یا دو تکه حاضر میشود هم با حجاب محسوب شده چون بالأخره اندام اولیه جنسی اش دارای حجاب است، فرد بی حجاب در لغت یعنی برهنه کامل؛ این مقدمه را در نظر داشته باشید تا در ادامه از منظر خودم در این رابطه سخن بگویم.

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ تیر ۰۲ ، ۱۹:۵۹

بسم الله الرحمن الرحیم

 

پروفسور مریم میرزاخانی فارغ التحصیل مقطع کارشناسی دانشگاه صنعتی شریف تهران و دکترای هاروارد آمریکا و استاد تمام دانشگاه استنفورد، اولین زن در دنیا و اولین مسلمان و اولین ایرانی برنده مدال فیلدز یکی از نخبه های ریاضی جهان محسوب میشود. ایرانی بعدی که بعد از ایشان مؤفق به دریافت این مدال شد فریدون درخشانی است که یک پناهنده سیاسی و بی وطن نژاد پرست میباشد که خود را ایرانی هم نمیداند و بدنبال مؤلفه های ناسیونالیستی با محوریت کردتبار بودن است. بدلیل تصاویری که ازین خانم در فضای مجازی منتشر شد [حجابی که داشتند] و مانور زیادی که فمینیست های ضد دین رویش میدادند و هجمه هایشان بگونه ای بود که من هم تصور کرده بودم وی احتمالاً از اسلام برگشته یا اصلاً مسلمان نبوده است [بخصوص زمانی که در توییتر فعال بودم مشاهده میکردم یکجوری ازین خانم بهره میبرند گویی یک مرتد ضد دین است] اما کاشف بعمل آمده خانم میرزاخانی شیعه بوده است و نظری که من در ذهنم نسبت به ایشان داشتم اشتباه محض بوده و باید بیشتر دقت میکردم گرچه خدا را شکر در همان زمان هیچگاه تهمت ارتداد یا... نزدم بخواهم طلب حلالیت داشته باشم لکن ظنش هم درست نبود.

۳ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ تیر ۰۲ ، ۲۰:۳۱

بسم الله الرحمن الرحیم

 

بنابر گواهی منابع یونانی و رومی و چینی و فارسی و عربی رسم ازدواج با محارم در ایران باستان و اسلامی وجود داشته و نیز در آیین زرتشت بشدت بر روی آن چه قبل از اسلام و چه بعد از اسلام تأکید شده است تا جایی که پروفسور مری بویس اساساً ازدواج با محارم شاه هخامنشی همچون کمبوجیه دوم را به سبب زرتشتی شدن این فرد بیان میکند (1). من صرفاً سه اثر تخصصی و کامل به زبان فارسی دیدم به این مقوله پرداخته اند که به ترتیب گستردگی و جامعیت در بحث میتوان کتاب خویدوده حجت الاسلام غلامرضا نوادری (2)، کتابچه ازدواج با محارم ادیان نت (3) و مقاله افسانه ازدواج با محارم در ایران باستان علیرضا شاهپور شهبازی (4) را بیان کرد. بین این سه اثر: اولی بررسی انتقادی-تأکیدی [منظور رویکرد اثر است که هم بدنبال نقد موارد ازدواج با محارم و  هم تأکید و تصریح وجودشان بوده] دومی بررسی تأکیدی و سومی بررسی صرفاً انتقادی است. البته انتقاداتی نسبت به سخنان پروفسور شهبازی در دو اثر اولی نیز بیان شده لکن سخن بنده حقیر در این پست بررسی موردیست که در این دو اثر بدین شکل بررسی نشده و نیز در نوشته های دیگر هم اصلاً بدان پرداخته نشده و آن پاسخ به انتقاد پروفسور شهبازی نسبت به ازدواج یزدگرد دوم با دخترش و عدم مطلق بودن آن انتقاد است [یعنی احتمال اینکه وارد نبوده باشد حداقل در حد وارد بودنش معتبر است]. در ابتدا سند خویدوده ازدواج یزدگرد دوم را باهم مشاهده میکنیم و سپس نقد پروفسور شهبازی و در پایان بررسی نقد ایشان را بیان میکنم.

۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ تیر ۰۲ ، ۱۱:۱۶

بسم الله الرحمن الرحیم

 

چندیست بحث زیادی پیرامون موضع روسیه در نشست شورای همکاری خلیج فارس انجام میشود و بنظر میرسد خیلی از نویسندگان افراد بیکار و بی عاری هستند که صرفاً بدنبال موضوع برای جو سازی میباشند. این مسئله نه منحصر به الآن هست نه بناست تمام بشود، شروعش با اشغال این جزایر توسط بریتانیا بدلیل بی کفایتی حکومت قاجار بود و تداومش با ضعف پهلوی ادامه یافت [منظورم امضای تفاهم نامه ایران و انگلیس-شارجه در سال 1971 است که حاکمیت امارت شارجه را (امارات متحده در زمانی بعد از تفاهم تشکیل شد) بر بخشی از جزیره بوموسی به رسمیت میشناخت. شارجه در حال حاضر یکی از امارت های هفتگانه امارات متحده عربیست] و در نهایت هم گرچه از زمان همان پهلوی کل سه جزیره در اختیار ایران درآمد (در دورانی بعد از اینکه بریتانیا دست از اشغالشان برداشت) لکن ادعاهای شیوخ اماراتی با حمایت بعضاً برخی دیگر از کشورها بر آن باقی ماند.

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ تیر ۰۲ ، ۰۸:۱۲

بسم الله الرحمن الرحیم

 

یکی از مواردی که در موضوع حقوق زنان در ادیان حائز اهمیت میباشد بحث روحانی دینی شدن زنان است. همانطور که موبد خجسته میسری نیز متذکر میشود اساساً در آیین زرتشت زنان اجازه موبد شدن ندارند (نک: مجله هفت آسمان، شماره 39 پاییز 1387، مصاحبه با موبد خجسته میسری، صفحه 40: «در دین زرتشت زن به دلیل وجود قوانین طهارت نمیتواند روحانی شود» زحمت این سند را دوست گرامی مان جناب آقای سید حسن فاطمی در وبسایت راه راستی کشیده اند) و نیز هیچ شاهدی بر خلاف سخن این موبد مشهور زرتشتی اهل هندوستان در هیچ زمانی در دست نیست. از طرفی دیگر مردانی هم که پدرشان موبد نبوده باز اجازه موبد شدن نداشته اند (موبد مهربان فیروزگری طی مصاحبه ای با وبسایت برساد بر این امر صحه گذاشت بدین صورت که مصاحبه کننده پرسید چرا مقام موبدی موروثی است و وی هم روی به توجیه آن آورد، مصاحبه گویا در وبسایت برساد حذف شده است چون وقتی لینکش را باز میکنیم با ارور 404 مواجه میشویم (بنگرید به اینجا) ولی متن کاملش در وبسایت دیگری در دسترس است (بنگرید به اینجا)) و بنظر میرسد بهمین دلیل مقامی من درآوردی توسط زرتشتیان بعد از انقلاب اسلامی ایجاد شد به اسم موبدیار (بنگرید به اینجا) لکن این مقام هم در دسترس زنان نبود تا اسفندماه سال 1389 که بنابر گزارش انجمن موبدان تهران طی مراسمی برای اولین بار هشت زن موبدیار شدند (بنگرید به اینجا و نیز گزارش وبسایت خبری آفتاب نیوز در بهمن ماه 1389 پیرامون برگزاری این مراسم در اینجا) و این یعنی حتی زنان تا قبل از آن موبدیار هم نمیتوانسته بشوند. خانم دکتر کتایون مزداپور البته در آن مراسم میگویند:

۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ تیر ۰۲ ، ۲۲:۰۶

بسم الله الرحمن الرحیم

 

مقدمه

ممکن است نام شروین وکیلی به گوشتان خورده باشد فردی که مشخص نیست با حمایت مالی چه نهادی پشت سرهم کتاب های مختلف با سخنان شاذ در موضوعات متفاوت آنهم بطور رایگان منتشر میکند که برای اظهار نظر در هریک نیاز به چند سال تخصص و کار هست در حالیکه این فرد از تکامل که جزء موضوعات تخصصی زیست شناسی هست و حتی رشته مخصوص به خود را هم دارد [زیست شناسی تکاملی] تا تاریخ و ایران باستان کتاب بصورت متنی و صوتی منتشر کرده و کارش به جایی رسیده که نظرات نو و تازه ای را نیز ارائه میدهد بگونه ای که در برخی موارد بنظر میرسد اصلاً بر خلاف نظر تمام متخصصین آن حیطه هست! [بله یک کارشناسی ارشد در حیطه جانورشناسی گرایش فیزیولوژی اعصاب دارد لکن پژوهشش روی تکامل نبوده [فارغ از بی ربط بودن گرایش ارشد به تکامل یا مقوله های مرتبط با آن مثل ژنتیک] و محقق تخصصی این حیطه نیست چرا که به آثارش نگاه کنید در زمینه های مختلف کتابهای چند صد صفحه ای و... دارد، این چنین فردی تمرکز خود را اصلاً معطوف به یک حیطه هم نکرده بگوییم به مرور دارای تخصص میشود ولو مدرک هم نداشته باشد (مدرک در نظر من هم ارزش ذاتی ندارد، اصل لطف خداست که شامل حال فرد میشود و سپس تمرکز و وقت و حوصله ای هست که محقق میگذارد تا به درک درست و تخصص هرچند نسبی کمی در آن حیطه برسد)]. پرداختن به این انسان عجیب بطور تخصصی آنچنان که سخنان امثال پروفسور شهبازی و... را بررسی میکنم اتلاف وقت است چون در حیطه تاریخ هم کسی فرد باسواد دارای جایگاه علمی در داخل کشور حسابش نمیکند بگوییم مثلاً انجمن تاریخ دکتر جلیلیان برایش اعتبار قائل هست و یا فلان نشریه رسمی مرتبط با تاریخ و باستان شناسی مثلاً وصل به دانشگاه تهران یا... مقاله هایش را پروموت میکند. نقدهای بیشماری به سخنانش وارد هست چه در حیطه تکامل چه تاریخ چه... اما حداقل به اندازه یک پست در وبلاگ و نشان دادن اوج فاقد سواد علمی لازم بودنش پرداختن به وی برای شناخت هرچه بیشترش توسط مخاطبین وبلاگ نیز [چه مخاطبین باستانگرا که در برخی جنبه ها با هم توافق نداریم چه مخاطبین منتقد ایران باستان] خالی از لطف نیست.

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ تیر ۰۲ ، ۰۰:۳۷