بسم الله الرحمن الرحیم
مقدمه
چندی پیش در جایی حول امکان عقد ازدواج دائم با طفل صغیر (نابالغ) صرفاً با اجازه وَلی [غالباً پدر یا جد پدری] در فقه سنت گرایانه بحث میکردم و آنرا یکی از نشانه های افتضاحات به بار آمده بواسطه نگاه فقه سنت گرایانه به دین بطور غیر مستقیم سعی داشتم نشان بدهم. پیشتر طی متن نسبتاً بلند و مستدلی به کلیت این فتوا پرداخته ام (رابطه جنسی با نوزاد در فتوای امام خمینی*) و رد کودک همسری در دین مبین اسلام را نیز در متن دیگری با محوریت مؤنث بودن کودک شرح دادم (عدم جواز عقد دائم با دختر صغیره (نابالغ) در اسلام) و هدف نهایی ام در این مقاله این است که حواشی ایجاد شده توسط برخی مدافعین فقه سنت گرایانه بواسطه تمسک جستن به قاعده لاضرر را به زباله دان جعلیات و تحریفات بفرستم!. این جماعت آنقدر وقیح هستند که در بحث هایشان هیچ ابایی از اتخاذ رویکرد هم خدا و هم خرما نداشته و براحتی مبنای فقهی خود را نیز منکر میشوند تا مثلاً از فتوای فقهایی که تقدیسشان کرده و ازیشان بت ساختند دفاع کنند!. امثال آیت الله خمینی در جای خود بعنوان فقهای دین مبین اسلام قابل احترام هستند لکن وقتی بحث تبیین دیدگاه صحیح فقهی در میان است أحدی جز معصوم و نقلی جز نقلی که یقین بر صدورش از جانب معصوم باشد غیر قابل نقد و رد و ابطال نخواهد بود. فقه سنت گرایانه منبع بیشترین شبهات بر علیه دین مبین اسلام و چه بسا بیشترین دین گریزی ها بوده و هست و بنظرم تا زمان ظهور امام زمان (عج) که إن شاءالله بساطش بطور کامل برچیده شود جایگاه خود را بعنوان دروازه همیشه باز حملات نظری به اسلام حفظ خواهد کرد. مصداق بارز فقه سنت گرایانه فقه جواهری یا فقه مبتنی بر جواهر الکلام است و در همین راستا آراء امثال علامه حلی ها و محقق حلی ها و علامه مجلسی ها برسد به امثال آیت الله مصباح یزدی و... هم قرار خواهند گرفت علیرغم اختلافاتی که دارند.