بسم الله الرحمن الرحیم
در این پست میخواهم از تطابق هسته اصلی یکی از روایت های هرودوت با اسناد تاریخی سخن بگویم. هرودوت در کتاب سوم بند بیست و پنجم و بیست و ششم تواریخ خود میگوید:
بسم الله الرحمن الرحیم
در این پست میخواهم از تطابق هسته اصلی یکی از روایت های هرودوت با اسناد تاریخی سخن بگویم. هرودوت در کتاب سوم بند بیست و پنجم و بیست و ششم تواریخ خود میگوید:
بسم الله الرحمن الرحیم
عنوان میشود که چون ریاضیات نجومی [یا اخترشناسی ریاضی] در بابل در زمان اواخر قرن پنجم پیش از میلاد پیشرفت چشمگیری داشته است پس هخامنشیان در این امر دخیل بودند! فارغ ازینکه هخامنشیان اگر به اصطلاح بطور عامیانه عرض کنیم بیل زن بودند باغچه خود را بیل میزدند و سندی از رواج داشتن ریاضیات نجومی فی المثل در سرزمین پارس ها یا حداقل مادها باید میدیدم و وقتی نیست پس این سخن کذب محض میباشد و نیز در کتیبه های مربوط به ریاضیات نجومی بابلی اثری از دست داشتن پارسها یا مادها مشاهده نمیکنیم، اما بیایید ببینیم پروفسور داندامایف بعنوان یکی از افرادی که اسناد باستان شناسی مربوطه را بررسی کرده در اینباره چه میگوید. ایشان در صفحه نهم کتاب خود میگویند:
بسم الله الرحمن الرحیم
در اسفندماه 1398 پدرام جم استادیار گروه تاریخ دانشگاه فردوسی مشهد مقاله ای را با عنوان «آیا ساسانیان روحانی تبار بودند؟» منتشر کرد (اینجا) و سعی داشت نشان بدهد اردشیر بابکان روحانی یا روحانی تبار نبوده و جدش ساسان هم موبد یا هیربدان هیربد یا... نبوده است. در مهرماه 1400 دکتر شهرام جلیلیان استاد تاریخ ایران باستان و عضو هیئت علمی دانشگاه شهید چمران اهواز در مقاله مفصل و مستندی با عنوان «ساسانیان روحانی تبار بودند» (اینجا) به خوبی اثبات کرد تحلیل ها و ادله پدرام جم اشتباه بوده و کماکان روحانی تبار بودن اردشیر بابکان نظری موثق و قابل اعتماد است. مقاله دکتر جلیلیان مقاله پرباریست و گرچه در همان مقاله هم خب ایشان اشتباه دارند مثل اعتماد به گزارش ابوریحان بیرونی پیرامون کشتار و کتابسوزی قتیبة بن مسلم در خوارزم که امروزه مشخص شده آن روایت صحیح نیست بهرطبع موضوع ما در این پست نقدهایی هست که به مقاله دکتر پدرام جم وارد بوده لکن جلیلیان بدان اشاره نکرده و من در اینجا سه مورد حول یک محور را که به نظرم رسیده بیان میکنم:
بسم الله الرحمن الرحیم
پروفسور ماریا بروسیوس در بخشی از مقاله خود در دانشنامه ایرانیکا که درباره زنان در ایران در دوره پیش از اسلام نوشته است (اینجا) اشاره به زنانی میکند که در هنگام جنگ همراه لشکر در کالسکه هایی جدا حمل میشدند و میگوید:
بسم الله الرحمن الرحیم
در این پست نتیجه گیری خود را از دو پست مفصل «از مالیات سرانه تا جزیه قسمت یکم/قسمت دوم» بیان میدارم:
مالیات هایی که غیر مسلمانان اهل کتاب بصورت سالانه عموماً به مؤدیان مالیاتی که خود نیز از اهل کتاب بودند پرداخت میکردند عموماً شامل دو بخش اصلی مالیات سرانه/خراج علی رأس/جزیه و مالیات ارضی/خراج علی أرض و رسوم گندم [یک یا دو پیمانه گندم یا جو از هر واحد حجمی معینی ازین محصول] بوده و بقیه موارد مثل رسوم جامه [میزان لباسی بوده که به تعداد مسلمانان آن منطقه باید بصورت سالانه تحویل میداده اند، در برخی روایات کفش و... هم ذکر شده] محتملاً ◄
بسم الله الرحمن الرحیم
قبل از مطالعه این پست قسمت اولش را (اینجا) از نظر بگذرانید چه آنکه بدون اشراف به مطالب آن و یا نداشتن پیش زمینه بعید است بطور کامل متوجه مطالب این پست بشوید.
دنیل دنت در بخشی از کتاب خود که پیرامون مقوله مالیات سرانه [جزیه/خراج بر سرها] و مالیات ارضی [خراج بر زمین] است به نقل قولی اشاره کرده و سعی دارد از آن استنباط کند سخن ژولیوس ولهاوزن مبنی بر تأثیر نداشتن جزیه در اسلام آوردن اشتباه بوده و از زمان فتح ایران میشده که مسیحیان تحت فشار جزیه مسلمان بشوند [نویسنده یهودیان و زرتشتیان را مد نظر نداشته اصلاً]:
بسم الله الرحمن الرحیم
بنابر نقل طبری یکی از ابداعاتی که در زمان خسرو انوشیروان انجام گرفت تعیین حدود متفاوت برای مالیات سرانه و اصلاح مالیات ارضی از مالیات بر محصول به مالیات بر زمین بود. مالیات سرانه چیزی شبیه به مالیات الآن بود بدین صورت که هر فرد بین بیست تا پنجاه سال که جزء طبقه اشراف و نزدیکان شاه نباشد (طبقات ممتازه؛ پرداخت مالیات سرانه در زمان ساسانیان به نوعی حاکی از رعیت بودن فرد بوده) می بایست مبلغی را طی سه قسط در طول دوازده ماه سال به دربار پرداخت کند. مالیات ارضی بر خلاف مالیات سرانه اما پولی نبود بلکه بر حسب زمین و محصولی که از آن برداشت میشده بخشیش به حکومت بعنوان مالیات ارضی تعلق میگرفته است و البته به محصولات مشخصی تعلق میگرفت.
بسم الله الرحمن الرحیم
مقدمه
ابوزید عبدالرحمن بن محمد بن خلدون حَضرَمی مورخ و نویسنده مشهور جهان عرب در قرن هشتم هجری قمری میباشد. وی کتابی دارد با عنوان «تاریخ ابن خلدون المسمی دیوان المبتدأ و الخبر فی أیام العرب و البربر و من عاصرهم من ذوی الشأن الأکبر» (معروف به تاریخ ابن خلدون) که شامل دو بخش میباشد، بخش نخست آن مقدمه کتاب و کتاب اول است و بخش دوم شش کتاب بعدی هستند که جمعاًَ هشت جلد میشود. مقدمه و جلد اول بیان علوم مختلف و نظرات ابن خلدون هستند و شش جلد بعدی بیان تاریخ از آفرینش حضرت آدم (علیه السلام) تا زمان خود ابن خلدون را در برمیگیرد. در کتاب اول اثر ابن خلدون نقل قولی بیان شده است مبنی بر دستور عمر بن خطاب به سعد بن ابی وقاص مبنی بر از بین بردن کتاب های بدست آمده پس از فتح مدائن [مدائن شامل چند شهر میشده که تیسفون پاییتخت ساسانیان هم جزء آنها بوده است].
بسم الله الرحمن الرحیم
به لطف خداوند و مدد صاحب الزمان (عج) در مقاله اصلی (اینجا) و چهار پیوست آن (یکم - دوم - سوم - چهارم) بیش از پنجاه سند اعم از اسناد باستان شناسی و یونانی و بابلی و رومی و عبری و سخن سه دانشمند مطرح این حوزه بعنوان مهر تأیید بر تمامی این اسناد (پروفسور لوید لولین جونز - پروفسور پیر بریان - پروفسور علیرضا شاهپور شهبازی) برای به زور گرفتن زنان به خدمت در حرمسرای دربار شاهان ایران و نیز استفاده خاندان سلطنتی و اشراف زادگان و شاهان ازین زنان بعنوان خدمتکاران جنسی در کل دوره هخامنشیان و اشکانیان و ساسانیان ارائه دادم که در نوع خود بی نظیر بوده و بعید است اثری پیدا شود به این جامعی به این مقوله پرداخته باشد.
بسم الله الرحمن الرحیم
همانطور که پلوتارک در اخلاقیات خود و در دو نوبت متذکر میشود اقامتگاه بهاری شاهان پارس اساساً در شوش [شهر باستانی شوش در استان خوزستان امروزی] بوده است و نه منطقه ای مثل پارسه یا پرسپولیس و یا حتی پاسارگاد (که بتوان ولو با کمی ارفاق گفت منظور تخت جمشید بوده).
پلوتارک در سخنان خود به اقامتگاه پاییزی اشاره ای نمیکند و بنظر بنده حقیر از سخنانش میتوان برداشت کرد که منظورش از اقامتگاه زمستانی از زمان بعد از پایان تابستان و شروع پاییز تا انتهای زمستان بوده است و در تأیید این مورد باید بدانید وقتی که اردشیر سوم هخامنشی در ماه تیشری (ماه هفتم در گاهشماری بابلی که در پاییز واقع میشده است بنگرید به اینجا و نیز یکی از ماه های گاهشماری عبری یهودیان، این ماه در تقویم میلادی از سپتامبر تا اکتبر بوده و با توجه به ماه بعدی یعنی ماه هشتم «Marcheshvan» که از اکتبر تا نوامبر است و نیز روز سوم همین ماه هشتم که بر اساس رویدادنامه نبونئید کوروش دوم وارد بابل میشود و آن روز را با 29 مهر تطبیق داده اند در نتیجه میتوان گفت ماه تیشری به نوعی آغاز پاییز محسوب میشده است) اقدام به اسیر کردن زنانی اهل صیدا میکند (بنگرید به اینجا) و آنان را به کاخش در بابل گسیل میدارد و ازین مهم بنظرم میتوان برداشت کرد شاه در پاییز در بابل اقامت داشته چون طبیعتاً ازین زنان باید برای کنیزی شاه و دربار استفاده میشده و شاه هخامنشی هم همواره تعداد زیادی خدمتکار جنسی و بطور کل کنیز دور خودش داشته (بنگرید به اینجا) مشخصاً تعدادی ازینها برای کنیزی شخص شاه هم بکار گرفته میشدند بنابراین باید به کاخی فرستاده میشدند که محل اقامت شاه بوده است و نیز پلوتارک هم میگوید اقامت زمستانی شاه پارس در بابل بوده است.
بسم الله الرحمن الرحیم
همانطور که میدانیم در حال حاضر اوستای زرتشتیان از پنج نسک «یسنه - یشت ها - ویسپرد - خرده اوستا - وندیداد» تشکیل شده است اما غیر ازین مدل، نوع دیگری از تقسیم بندی هم وجود دارد که اوستا را به دو بخش اوستای قدیم (Old Avestan) و اوستای جدید (Younger Avestan) تقسیم میکند. توجه داشته باشید منظور از اوستای قدیم کهن ترین نسخه دست نویسی یا سند باستان شناسی از اوستا نیست که قدیم ترین نسخه خطی که بخشی از اوستا میباشد بنا به آنچه که پروفسور ژان کلنز در دانشنامه ایرانیکا بیان میکند متعلق به اواخر قرن سیزدهم میلادی است:
... the most ancient (K 7a) dates from A.D. 1288
AVESTA i. Survey of the history and contents of the book, Encyclopaedia Iranica
همچنین بر اساس جدولی که کلنز از عناوین نسک های اوستا بر اساس دینکرد ارائه میدهد تمام بخش های اوستا یا مفقود شده یا ناقص بدست ما رسیده است بجز وندیداد و ستوت یشت:
بسم الله الرحمن الرحیم
مقدمه
یکی از مهم ترین ارکان در نظام هر کشوری آموزش و پرورش آن است و یکی از مهم ترین بخش های آموزش و پرورش کتب درسی است که نوجوانان آن کشور بصورت مستقیم ازین کتب درسی تغذیه فرهنگی و اطلاعاتی میکنند و در کشورهایی که اندیشه های ناسیونالیستی و پانی بشدت رسوخ و نفوذ دارد مقوله تاریخ و اندیشه تاریخی القا شده توسط حکومت میتواند یکی از مهم ترین قسمت های کتب درسی آموزش و پرورش باشد. در این بین نقش دروس تاریخ بسیار مهم هست و مسئولین امر باید بیش از حد عادی به نقل صحیح و بر پایه مستندات علمی تاریخ و نیز با مبنای انصاف و زدودن هرگونه اندیشه پانی [چه پان ایرانیسم چه پان ترکیسم چه پان عربیسم و...] به منظور در دسترس قرار دادن اطلاعات تاریخی بی حاشیه و صحیح به دانش آموزان اهتمام بورزند.
بسم الله الرحمن الرحیم
پیرامون رابطه حکومت هخامنشیان و یهود مطالب زیاد است و گرچه منابع یونانی و رومی در اینباره ساکت اند لکن قراینی هست که بیان میدارد یهودیان بلا استثناء رابطه حسنه ای با هخامنشیان بواسطه دو مؤسسه اقتصادی مهم خود در بابل [که شاید بتوانیم آنرا بانک بنامیم] داشته اند. ازین امر بخوبی میتوان بیان کرد که نفوذ یهود در دربار هخامنشیان بواسطه جایگاه بزرگ و قوی اقتصادی که در آن حکومت داشتند بهیچ عنوان غیر ممکن نبوده گرچه از کم و کیف آن بجز کتاب استر هیچ اطلاع دیگری نداریم و کتاب استر نیز هم مطالب داستانی دارد هم تاریخی.